کد مطلب:301482 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:161

مدارک خطبه فدکیه


خطبه فدكیه را راویان بزرگ و مشهور شیعه و سنی روایت كرده و كتابهای خویش را به نقل آن آراسته اند كه اسامی و مشخصات برخی از آنان به این شرح است:

1- علامه احمد بن ابی طاهر معروف به ابن طیفور از اهالی خراسان در سال 204 در بغداد متولد و در سال 280 از دنیا رفت، وی در صفحه 12 كتاب ارزنده اش «بلاغات النساء» می نویسد: ابوالفضل گوید [1] : با ابوالحسن [2] زید بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب علیه السلام راجع به خطبه ای كه حرت فاطمه علیهاالسلام به هنگام جلوگیری ابوبكر از تصرف در


فدك ایراد فرمود صحبت كرده و به او گفتم: اینان فكر می كنند كه این خطبه ساختگی است و از كلمات ابوالعیناء [3] است زیرا سبك كلمات چنین می نمایاند كه برای ایراد كلمات بلیغ اداء شده است؟!

وی در جوابم چنین گفت: من بزرگان خاندان ابوطالب را دیده ام كه این خطبه را از پدران خود نقل كرده و به فرزندان خود می آموزند، پدرم از جدم برایم نقل كرد كه این كلمات را به حضرت فاطمه منسوب می كرد.

بزرگان شیعه آن را روایت كرده و در بین خود آن را درس می دادند پیش از آنكه جد «ابوالعیناء» متولد شود و «حسن بن علوان» از «عطیه عوفی» روایت كرده كه وی این خطبه را از «عبدالله بن الحسن» شنیده كه وی از قول پدرش آن را نقل می كرد، سپس ابوالحسین گوید: آنان اگر دشمنی مخصوصی با اهل البیت ندارند چگونه به هنگامی كه می شنوند این خطبه از حضرت زهراء است منكر آن می شوند ولی خود از عایشه به هنگام مرگ پدرش كلماتی نقل می كنند كه از كلمات حضرت فاطمه شگفت انگیزتر است. بعد حدیث را متذكر می شود.

وی در صفحه 14 سند و طریق دیگری را برای این خطبه نقل كرده و می گوید: حدیث كرد مرا جعفر بن محمد كه مردی از اهالی مصر است و من او را در «رافقه» ملاقات كردم وی از پدرش، از موسی بن عیسی از عبدالله بن یونس، از جعفر الاحمر، از زید بن علی رحمه الله از عمه اش زینب دختر


حسین [4] علیهماالسلام، روایت كند كه هنگامی كه به حضرت فاطمه علیهاالسلام خبر رسید كه ابوبكر تصمیمی گرفته او را از تصرف در فدك منع كند چادرش را بر سر انداخته و...

2- ابن ابی الحدید معتزلی در ذیل نامه حضرت علی به عثمان بن حنیف گوید [5] ، سید مرتضی از ابوعبدالله مرزبانی از علی بن هارون از عبیدالله بن ابی طاهر از پدرش روایت كرده كه گوید، به ابوالحسین زید بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب علیهم السلام گفتم كه مردم این خطبه را كه به حضرت فاطمه منسوب است كه در هنگام جلوگیری از تصرف فدك ایراد فرموده منكر شده و می گویند از ساخته های ابوالعیناء است زیرا سبك سخنان چنانست كه كسی برای ایراد یك سخن بلیغ ایراد خطبه كرده باشد؟! وی در پاسخ فرمود، من بزرگانی از خاندان ابوطالب را دیده ام كه آن را از پدرش نقل كرده و به حضرت فاطمه رسانیده و این خطبه را نقل می كرد. بزرگان شیعه آن را روایت كرده و به یكدیگر آن را دست به دست می دادند پیش از آنكه جد «ابوالعیناء» متولد شود و «حسن بن علوان» از «عطیه عوفی» نقل كرده كه از عبدالله بن حسن بن حسن شنیده است كه این خطبه را از پدرش نقل می كرده است. بعد ابوالحسین زید گفت، اینان اگر دشمن اهل البیت نبودند چگونه با اینكه از عایشه به هنگام مرگ پدرش كلماتی عجیب تر از این خطبه را نقل می كنند باز منكر انتساب این خطبه به حضرت زهراء می شوند. و بعد از نقل دو بیت اول ابیات ذیل را نقل می كند.


ضاقت علی بلادی بعدما رحبت

و سیم سبطاك خسفا فیه لی نصب


شهر و دیارم با گسترشی كه داشت بر من تنگ شد و نوادگان تو به


ناچار خانه نشین شدند و مرا هم از آن بهره ای بود.


فلیت قبلك كان الموت صادفنا

قوم تمنوا فاعطوا كل ما طلبوا


ای كاش پیش از تو مرگ به ما می رسید و دیگران هر آرزوئی كه داشتند و به هر جا كه خواستند رسیدند.


تجهمتنا رجال و استخف بنا

مذغبت عنا و كل الارث قد غصبوا


مردانی بر ما یورش برده و به ما توهین كردند هنگامی كه تو از دیدها پنهان شدی و تمام میراث را ربودند.

راوی گوید: ما او را هیچ روزی گریانتر از آن روز ندیدیم.

سید مرتضی گوید، این خطبه بدینگونه از طرق مختلفه و وجوه فراوان روایت شده، هر كس خواهان آنست از جای مناسب خود آن را به دست آورد.

وی در صفحه 249 سند دیگری برای این خطبه نیز آورده است كه، از ابوعبیدالله محمد بن عمران میزبانی از محمد بن احمد كاتب از احمد بن عبید بن ناصح نحوی، از زیادی، از شرقی بن قطامی از محمد بن اسحاق از صالح بن كیسان از عروه از عایشه نقل شده است كه گوید، هنگامی كه به فاطمه خبر رسید كه ابوبكر تصمیم گرفته دست او را از تصرف در فدك كوتاه كند چادرش را بر سر انداخته... الحدیث.

در صفحه 210 گوید، تمام آن چه كه در این فصل می آوریم از كتاب ابوبكر احمد بن عبدالعزیز جوهری در بحث سقیفه و فدك و اختلافات و دگرگونیهائی می باشد كه بعد از رحلت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم اتفاق افتاده است، این شخص (ابوبكر جوهری) دانشمندی محدث و ادیب و ثقه و مورد اطمینان و پرهیزكار است كه محدثان او را مورد ستایش قرار داده و نوشتجات و تصنیفاتش را از او نقل كرده اند... ابوبكر گوید، محمد بن زكریا از جعفربن محمد بن عماره كندی از قول پدرش و او از حسین بن صالح بن حی از دو نفر از مردان بنی هاشم از زینب دختر علی بن ابیطالب


روایت كرده است.

گوید: و جعفر بن محمد علی بن الحسن از پدرش نقل كرده است...

ابوبكر گوید، عثمان بن عمران عجیفی از نائل بن بخیح بن عمیر بن شمر، از جابر جعفی، از ابوجعفر محمد بن علی علیهماالسلام.

به من گفت،

ابوبكر گوید، و حدیث كرد مرا احمد بن محمد بن یزید، از عبدالله بن محمد بن سلیمان، از پدرش، از عبدالله بن حسن بن الحسن، همه اینها گفتند كه هنگامی كه به فاطمه خبر رسید كه ابوبكر تصمیم گرفته فدك را از او بگیرد چادرش را بر سر انداخته و به همراه گروهی از خویشاوندانش نزد او آمدند...

3- ادیب و لغت شناس مشهور ابن منظور در كتاب «لسان العرب» در ذیل كلمه «لم» گوید: و در حدیث فاطمه آمده كه آن حضرت در بین گروهی «لمه» از زنان خویشاوند خود درحالیكه چادرش به زمین كشیده می شد نزد ابوبكر رفته و به سرزنش و توبیخ او پرداخت...

4- لغت شناس و پیشوای علم ادب «ابن اثیر» در كتاب «النهایه» در ذیل كلمه «لمه» گوید، در حدیث فاطمه آمده است كه آن حضرت در «لمه» در بین گروهی از زنان خویشاوندش در حالكیه چادرش به زمین كشیده می شد نزد ابوبكر رفته و به سرزنش و توبیخ او پرداخت...

5- مورخ و تاریخ نویس امین، علی بن حسین مسعودی در «مروج الذهب» جلد 2 صفحه 311 گوید، و اخبار كسانی كه از بیعت با ابوبكر خودداری كردند، و مطالبی را كه بنی هاشم در آن روز گفتند، و داستان فدك و آن چه كه طرفداران نص و یا انتخاب در موضوع امامت گفتند، و كسانی كه امامت و پیشوائی مفضول را مطرح كردند و موضع گیری فاطمه علیهاالسلام، و سخنان او را در هنگامی كه به طرف مرقد مطهر حضرت رسول پدر گرامیش رفت...


6- استاد توفیق ابوعلم در كتاب ارزشمندش «اهل البیت» صفحه 157 گوید: زهرا علیهاالسلام همچون دیگر افراد اهل البیت از فصاحت و بلاغت بزرگ و برجسته ای برخوردار بود، سخنانش دارای قافیه موزون و متناسب و زیبا و هم آهنگ بود، دلها را به معانیش و ارواح را با استواری مبانی و پایه ها و نحوه اداء و بیانش جذب می كرد، او در بین مطلب نسبت به دیگران از روان ترین مواد و گسترده ترین حدود و خوش سلیقه ترین كلمات و با سرعت ترین مطالبی كه می توانست به ذهن وارد آید استفاده می كرد، این ویژگی را در آن سخنرانی و خطبه ای بكار برد كه به هنگام بیعت مردم با ابوبكر و مخالفت آن حضرت با او در مساله فدك ایراد كرد. وی بعد از ذكر این مطالب به نقل خطبه از كتاب «بلاغات النساء» می پردازد و در پایان می گوید: آن چه كه درباره حضرت زهراء- رضی الله عنها- شهرت دارد آنستكه حضرت در عرضه مطالب توانا و سخنوری برجسته بود، هر گاه بر جایگاه سخنوری می نشست دلها و احساسات را به لرزه می آورد، خطبه و سخنرانی آن حضرت در مقابل مهاجرین و انصار گواهی راستین بر حضور ذهن و قدری سخنوری او است.

7- علامه محقق، عمر رضا كحاله در «اعلام النساء» ج 4/ 116 گوید: هنگامی كه ابوبكر تصمیم گرفت فدك را از حضرت زهراء بگیرد و این خبر به او رسید او چادرش را بر سر انداخته... تا آخر حدیث.

8- علامه اربلی رحمه الله گوید: پس هم اكنون خطبه فاطمه علیهاالسلام را آوردیم، زیرا آن از خطبه های زیبا و ظریف و تازه است، پرتوی از انوار نبوت و شكوفه ای از گلهای رسالت بر آنست دوست و دشمن آن را نقل كرده اند و من آنرا از كتاب «السقیفه» نوشته ابوبكر احمد بن عبدالعزیز جوهری از روی نسخه ای قدیمی كه نزد مولف آن خوانده شده از عمر بن شبه نقل می كنم كه می گوید آن را در ربیع الاخر سال سیصد و بیست و دو بر او قرائت كردم، وی خطبه حضرت زهراء را از رجال روایتی خود از چندین


طریقه روایت كرده و گوید: هنگامی كه فاطمه علیهاالسلام خبردار شد كه ابوبكر تصمیم گرفته تا فدك را از او بگیرد چادر را بر سر انداخته و در بین جمعی از خویشاوندانش نزد ابوبكر رفت... تا آخر [6] .

9- علامه مجلسی رحمه الله گوید: بدان، این خطبه از جمله خطبه های مشهوره ای است كه شیعه و سنی با سندهای متعدده ای آن را نقل كرده اند و من از آن جهت تمام اسناد آن را در اینجا آوردم كه دلیلی بر تعدد اسناد و راویان آن باشد... شیخ صدوق بخشی از آن را كه به «علل شرایع» مربوط می شده در كتاب «علل الشرایع» خود آورده و گوید: از ابن المتوكل از سعد آبادی، از برقی، از اسماعیل بن مهران از احمد بن محمد بن جابر، از زینب دختر علی علیه السلام روایت شده است:

گوید: و خبر داد به ما علی بن حاتم، از محمد بن سلم، از عبدالجلیل باقطانی، از حسن بن موسی خشاب از عبدالله بن محمد علوی، از عده ای از رجال و مردان خانواده اش، از زینب دختر علی علیه السلام از فاطمه علیهاالسلام. (همین خطبه را روایت كرده است).

و خبر داد به ما، علی بن حاتم، از ابن ابی عمیر، از محمد بن عماره، از محمد بن ابراهیم مصری، از هاورن بن یحیی، از عبیدالله بن موسی عبسی، از حفص الاحمر، از زید بن علی، از عمه اش زینب دختر علی علیه السلام از فاطمه علیهاالسلام...

سید بن طاوس رحمه الله در كتاب «الطائف» موارد شكایت و احتجاح از این خطبه را از شیخ اسعد بن شفروه در كتاب «الفائق» از شیخی كه در نزد آنان بزرگ و گرامی است و او را حافظه تمه می دانند یعنی احمد بن موسی بن مردویه اصفهانی نقل كرده است.

10- علامه، امام سید شرف الدین رحمه الله گوید: گذشتگان از فرزندان


علی و فاطمه علیهاالسلام خطبه آن روز حضرت زهراء را برای آیندگان خود نقل كرده و آیندان به نسل بعدی منتقل می كردند تا اینكه دست به دست به ما رسید، بنابراین ما فرزندان حضرت فاطمه از پدران خود و پدران ما از پدرانشان روایت می كنند و همچنین و به همین صورت در تمام قرون و نسلها تا به زمان امامان از فرزندان علی و فاطمه علیهماالسلام برسد، و شما می توانید مدرك آن را در كتاب «الاحتجاج» طبرسی و «بحارالانوار» ببنید و از نویسندگان و بزرگان اهل سن نیز افرادی ماند: ابوبكر محمد بن عبدالعزیز جوهری در كتاب «السقیفه» و «فدك»با اسناد و طرقی آنرا نقل كرد كه بعضی به حضرت زینب دختر علی و فاطمه علیهماالسلام و بعضی به امام ابوجعفر محمد الباقر و بعضی به عبدالله بن الحسن بن الحسن می رسد كه همگی اسناد خود را مرفوعا به حضرت زهراء می رسانند، چنانكه در صفحه 78 جلد چهارم شرح نهج البلاغه حمیدی است. و همچنین این خطبه را ابوعبیدالله محمد بن عمران مرزبانی با اسناد به عروه بن زبیر، از عایه نقل كرده كه او از حضرت زهراء مرفوعا نقل می كند، چنانكه در صفحه 93 از جلد چهارم شرح نهج البلاغه آمده است، و به طوری كه در صفحه 94 همین جلد از این كتاب آمده مرزبانی با اسناد به ابوالحسین زید بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب علیهم السلام از پدر خود و به نقل از جدش كه نهایتا آن را به حضرت زهرا رسانیده نقل كرده است. و بعد او از زید روایت می كند كه وی گفته بزرگان و مشایخ آل ابوطالب را دیدم كه این خطبه را از پدرانشان نقل می كردند و به فرزندان خود می آموختند. [7] .



[1] مقصود خود ابن طيفور است.

[2] وي زيد بن علي بن الحسين بن زيد شهيد پسر علي بن الحسين بن علي بن ابيطالب عليهماالسلام است كه با ابوالحسن علي بن محمد عليه السلام معاصر بوده است چنانكه در صفحه 175 كتاب «البلاغات» آمده: و حديث كرد مرا زيد بن علي بن الحسين بن زيد علوي، گفت: در حاليكه داشتم نماز مي خواندم زني به من رسيد... به اين مطلب علامه حاج شيخ محمد تقي شوشتري در «قاموس» خود آگاهي و دست يافته است زيرا جناب زيد در سال 128 به شهادت رسيده و ابن طيفور در سال 280 از دنيا رفته است و نمي شود كه بين آن دو مذاكره و گفتگوئي رخ داده باشد، و شگفتي از برخي بزرگان مانند ابن ابي الحديد است كه اين گفتار را در كتاب خود (16 /252) از ابن طيفور نقل كرده و متوجه اين مطلب نشده است.

[3] ابوالعيناء: وي ابوعبدالله محمد بن قاسمبن خلاد الضرير غلام ابوجعفر منصور مي باشد كه اصلش از يمامه است و در سال 191 در اهواز متولد و در بصره بزرگ شده، وي بيش از ديگران حديث حفظ داشت و فصيحترين و حاضر جوابترين مردم بود در چهل سالگي نابينا شد و در سال 283 از دنيا رفت، وي داراي كلمات با ارزش و شعر و ادب بود و از ابوعبيده و اصمعي استفاده كرده است، (اللمعه البيضاء /149)، عده اي گفته اند كه ابوالعيناء خود مدعي شده كه اين خطبه از سروده هاي او است، ولي عده اي ديگر آن را روايت كرده و صحيح دانسته اند (بلاغات النساء 8).

[4] عبارت بدينگونه است ولي صحيح آنست كه خواهر حسين و يا دختر علي عليه السلام باشد. «مولف»

[5] شرح نهج البلاغه، 16/ 252.

[6] بحارالانوار، 8 ط كمپاني، 108- 109.

[7] النص و الاجتهاد، مورد 7 حاشيه صفحه 107-106.